شهدا سال 66 -زندگینامه شهید غلامعلی یاری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید غلامعلی یاری »
غلامعلی از اهالی آسمان بود که چند روزی را به دیار خاکیان میهمان آمده بود. روز آمدنش را 1345/11/10 ثبت کرده و محل نزولش را میان خانوادهای متدین در روستای دهچاه نیریز نوشتهاند. او فقط توانست دوره ابتدایی را در دبستان شهید مسروری دهچاه بگذراند، سپس ترک تحصیل کرده و به کمک پدر در امور کشاورزی شتافت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان پاسدار وظیفه به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان نیریز درآمد. 1365/5/30 برای مبارزه...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید غلامعلی یاری »
غلامعلی از اهالی آسمان بود که چند روزی را به دیار خاکیان میهمان آمده بود. روز آمدنش را 1345/11/10 ثبت کرده و محل نزولش را میان خانوادهای متدین در روستای دهچاه نیریز نوشتهاند. او فقط توانست دوره ابتدایی را در دبستان شهید مسروری دهچاه بگذراند، سپس ترک تحصیل کرده و به کمک پدر در امور کشاورزی شتافت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان پاسدار وظیفه به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان نیریز درآمد. 1365/5/30 برای مبارزه...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید سید عمادالدین پوررضا
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
در انتظار وصال یار، بالهایش را برای پرواز گشوده بود و در انتظار یک اشاره، بیقرار رفتن بود. آن روز که فرمان رسید، بال گشود و ما را بیتاب رخ زیبای خود کرد؛ اما رفتنش پیام پیروزی خون بر شمشیر را به هدیه آورد و عطر آزادی را در سرزمین ما «ایران» به مشام جانها رساند. سید عمادالدین در پنجم شهریورماه ۱۳۴۸ در روستای ریز آب بخش پشتکوه از توابع شهرستان نیریز در یک خانواده مسلمان و متدین دیده...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
در انتظار وصال یار، بالهایش را برای پرواز گشوده بود و در انتظار یک اشاره، بیقرار رفتن بود. آن روز که فرمان رسید، بال گشود و ما را بیتاب رخ زیبای خود کرد؛ اما رفتنش پیام پیروزی خون بر شمشیر را به هدیه آورد و عطر آزادی را در سرزمین ما «ایران» به مشام جانها رساند. سید عمادالدین در پنجم شهریورماه ۱۳۴۸ در روستای ریز آب بخش پشتکوه از توابع شهرستان نیریز در یک خانواده مسلمان و متدین دیده...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید ناصر صابر
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
وقتی قلمِ قلبم را به دست گرفتم تا بهترین کلمات را در رسای عزیزترین نعمت الهی که خداوند جل و اعلی نصیبم کرده بود، کنار هم بگذارم، سنگینی خاصی بر شانهام حس کردم. باید برای پدری بنویسم که حتی خودم او را نشناختم، پس تو ای پدر! پس تو ای شهید! قلم خشکشده و قلب مردهام را یاری نما تا بتوانم لحظهها و ذرهایی از زندگی پربرکتت را برای مشتاقان شهادت و شهامت بنگارم. کوچههای باصفا و زیبای...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
وقتی قلمِ قلبم را به دست گرفتم تا بهترین کلمات را در رسای عزیزترین نعمت الهی که خداوند جل و اعلی نصیبم کرده بود، کنار هم بگذارم، سنگینی خاصی بر شانهام حس کردم. باید برای پدری بنویسم که حتی خودم او را نشناختم، پس تو ای پدر! پس تو ای شهید! قلم خشکشده و قلب مردهام را یاری نما تا بتوانم لحظهها و ذرهایی از زندگی پربرکتت را برای مشتاقان شهادت و شهامت بنگارم. کوچههای باصفا و زیبای...
شهدا سال 60 -زندگینامه شهید دکتر سید محمد ابراهیم فقیهی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ » شهيد دکتر سيد محمد ابراهيم فقيهي »
رسم جانبازی و محبت را از اسماعیل آموخته بود و برای اثبات وفاداری سر را هدیه به درگاه دوست برد و در منای عشق بر پیمان الستی پای فشرد. در روز سوم دی ماه سال 1326 وقتی غنچه وجودش در خانه یکی از سادات علوی شهرستان نیریز شکفته شد، پدرش به عشق حضرت مصطفی(ص) وبا الگو شمردن بتشکنی خلیلالله، اورا محمد ابراهیم نامید. در کنار خانواده از همان دوران کودکی با اسلام، قرآن و محبت اهلبیت(س) آشنا شد. تحصیلات...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ » شهيد دکتر سيد محمد ابراهيم فقيهي »
رسم جانبازی و محبت را از اسماعیل آموخته بود و برای اثبات وفاداری سر را هدیه به درگاه دوست برد و در منای عشق بر پیمان الستی پای فشرد. در روز سوم دی ماه سال 1326 وقتی غنچه وجودش در خانه یکی از سادات علوی شهرستان نیریز شکفته شد، پدرش به عشق حضرت مصطفی(ص) وبا الگو شمردن بتشکنی خلیلالله، اورا محمد ابراهیم نامید. در کنار خانواده از همان دوران کودکی با اسلام، قرآن و محبت اهلبیت(س) آشنا شد. تحصیلات...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید فرامرز بخشی پور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد فرامرز بخشي پور »
شهید فرامرز بخشیپور، روستازادهای است از تبار مظلومان که جباران تاریخ، از بنیامیه تا حجاج و از حجاج تا صدام، به جرم شیعه بودن، آنان را بردار یا مثله کردهاند. نزول اجلالش بر این تیره خاک، سال ۱۳۳۹ همراه با اوجگیری دینستیزی آخرین حلقه از زنجیره شاهان مفسد و ستمگر، در این مملکت اسلامی بود. تقریباً زمانی که امام و مقتدایش خمینی کبیر (ره) فرموده بود: «یاران من در گهوارهها هستند.» از اوایل کودکی به شعائر دینی خصوصاً،...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد فرامرز بخشي پور »
شهید فرامرز بخشیپور، روستازادهای است از تبار مظلومان که جباران تاریخ، از بنیامیه تا حجاج و از حجاج تا صدام، به جرم شیعه بودن، آنان را بردار یا مثله کردهاند. نزول اجلالش بر این تیره خاک، سال ۱۳۳۹ همراه با اوجگیری دینستیزی آخرین حلقه از زنجیره شاهان مفسد و ستمگر، در این مملکت اسلامی بود. تقریباً زمانی که امام و مقتدایش خمینی کبیر (ره) فرموده بود: «یاران من در گهوارهها هستند.» از اوایل کودکی به شعائر دینی خصوصاً،...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید محمد قاسم عنبری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
غلامحسین ۱۳۴۷/۱/۴ در روستای مشکان نیریز چون شمیم گلهای بهاری فضای خانه را معطر ساخت و لبخند شادی را به لبهای مادر نشاند. از همان کودکی به کار و فعالیت در کنار پدرش مشغول شد و آداب زندگی را فراگرفت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جهت گذراندن خدمت سربازی، به عضویت سپاه پاسداران درآمد و در تاریخ ۱۳۶۵/۱/۲۳ به جبهههای نبرد حق علیه باطل اعزام شد. غلامحسین، انسانی مهربان، دلسوز و متواضع بود و در کنار کارهای روزانه...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
غلامحسین ۱۳۴۷/۱/۴ در روستای مشکان نیریز چون شمیم گلهای بهاری فضای خانه را معطر ساخت و لبخند شادی را به لبهای مادر نشاند. از همان کودکی به کار و فعالیت در کنار پدرش مشغول شد و آداب زندگی را فراگرفت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جهت گذراندن خدمت سربازی، به عضویت سپاه پاسداران درآمد و در تاریخ ۱۳۶۵/۱/۲۳ به جبهههای نبرد حق علیه باطل اعزام شد. غلامحسین، انسانی مهربان، دلسوز و متواضع بود و در کنار کارهای روزانه...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید مجید جارچی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
قصه جوانمردی را میسراییم که با خون خویش سرود آزادگی و حریت را بر تارک تاریخ نگاشت. از مجید جارچی بگوییم که در خانوادهای مذهبی و بیآلایش در شهرستان نیریز، ۱۳۴۶/۶/۶ به دنیا آمد. دوران کودکی را با شادابی و طراوت پشت سر نهاد و تحصیلات ابتدایی را در دبستان شهید محمود طاهری آغاز و به پایان رساند. مجید که پدر را در بستر بیماری میدید، باهمت بهسوی کار و تلاش رفت تا جای پدر را در تأمین...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
قصه جوانمردی را میسراییم که با خون خویش سرود آزادگی و حریت را بر تارک تاریخ نگاشت. از مجید جارچی بگوییم که در خانوادهای مذهبی و بیآلایش در شهرستان نیریز، ۱۳۴۶/۶/۶ به دنیا آمد. دوران کودکی را با شادابی و طراوت پشت سر نهاد و تحصیلات ابتدایی را در دبستان شهید محمود طاهری آغاز و به پایان رساند. مجید که پدر را در بستر بیماری میدید، باهمت بهسوی کار و تلاش رفت تا جای پدر را در تأمین...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید حبیب کردگاری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد حبيب کردگاري »
حبیب یکی از سه کبوتر عاشقی بود که از خانواده کردگاری عزم پرواز نمود و دلهای زیادی در فراقش بیقرار شدند. آن روز که جان را با محبوب سودا کرد، آلالههای باغ شهادت به استقبالاش آمدند و سرود مهربانی و غزل عشق را با او همنوا خواندند. حبیب در یکی از روزهای گرم تابستان ـ 1/5/1336ـ در شهرستان نیریز، میان خانوادهای مذهبی و عاشقِ خدا و ائمه اطهار(ع) با اولین گریههای خود، آهنگ شادی و طراوت سبز حیات...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد حبيب کردگاري »
حبیب یکی از سه کبوتر عاشقی بود که از خانواده کردگاری عزم پرواز نمود و دلهای زیادی در فراقش بیقرار شدند. آن روز که جان را با محبوب سودا کرد، آلالههای باغ شهادت به استقبالاش آمدند و سرود مهربانی و غزل عشق را با او همنوا خواندند. حبیب در یکی از روزهای گرم تابستان ـ 1/5/1336ـ در شهرستان نیریز، میان خانوادهای مذهبی و عاشقِ خدا و ائمه اطهار(ع) با اولین گریههای خود، آهنگ شادی و طراوت سبز حیات...
شهدا سال ۶۷ -نامه شهید هادی رنجبر به محمد بناکار
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
حضور محترم همسنگری خودم و همکلاسی و برادرم آقای محمد بناکار سلام عرض میکنم. ضمن سلام خدمت همکلاسی خودم، سلامتی شمارا از درگاه خداوند متعال خواستارم و امیدوارم که همیشه مثل گلهای بهاری شاد و خرم بوده و هیچ کسالتی نداشته باشید. حال اگر میخواهید از حال من باخبر شوید، حال من خوب است. راستی! حال شما که انشاءالله خوب است. همینطور دوستان دیگر و حمید آبدارنده و محمد خیزاب و حسین فتاحی و دیگر بچههای کوچه و...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
حضور محترم همسنگری خودم و همکلاسی و برادرم آقای محمد بناکار سلام عرض میکنم. ضمن سلام خدمت همکلاسی خودم، سلامتی شمارا از درگاه خداوند متعال خواستارم و امیدوارم که همیشه مثل گلهای بهاری شاد و خرم بوده و هیچ کسالتی نداشته باشید. حال اگر میخواهید از حال من باخبر شوید، حال من خوب است. راستی! حال شما که انشاءالله خوب است. همینطور دوستان دیگر و حمید آبدارنده و محمد خیزاب و حسین فتاحی و دیگر بچههای کوچه و...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید محمدرضا کردگاری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهید محمدرضا کردگاری »
نگاه مظلومانه او نشان از حرفهای ناگفته فراوانی بود که در صندوقچه اسرار دل انباشته و جز با معشوق خود آن رازها را نگفت. خانواده متدین و دوستدار اهلبیت (ع) در شهرستان نیریز، به تاریخ ۱۳۴۱/۹/۱ شاهد تولد کودکی بودند که او را به عشق حضرت مصطفی (ص) و فرزند گرانقدرش محمدرضا نامیدند. ایام کودکی را با شورونشاط پشت سر گذاشت و با داشتن پدر و مادری صبور و قلبی عاشق خداوند و برادرانی همچون شهیدان؛ محمدحسین و...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهید محمدرضا کردگاری »
نگاه مظلومانه او نشان از حرفهای ناگفته فراوانی بود که در صندوقچه اسرار دل انباشته و جز با معشوق خود آن رازها را نگفت. خانواده متدین و دوستدار اهلبیت (ع) در شهرستان نیریز، به تاریخ ۱۳۴۱/۹/۱ شاهد تولد کودکی بودند که او را به عشق حضرت مصطفی (ص) و فرزند گرانقدرش محمدرضا نامیدند. ایام کودکی را با شورونشاط پشت سر گذاشت و با داشتن پدر و مادری صبور و قلبی عاشق خداوند و برادرانی همچون شهیدان؛ محمدحسین و...
قبلي 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32
33
34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 بعدي